قریب ۷۵ درصد جمعیت ایران امروز در شهرها زندگی میکنند. شمارش جمعیت شهری و روستایی تا شعاع ۴۰ کیلومتری از نقاط شهری دارای ۱۰۰ هزار نفر و بیشتر، گویای آن است که در حدود ۸۶ درصد جمعیت کشور پیرامون این شهرها زندگی میکنند. به علاوه ۵۲ درصد کل جمعیت و ۷۶ درصد جمعیت شهری کشور نیز در شعاع ۴۰ کیلومتری از ۱۸ کلانشهر و مادر شهر منطقهای زندگیمی کنند. همچنین سهم تولید ناخالص داخلی (با و بدون احتساب سهم نفت) استانهایی که ۸ کلانشهر اصلی کشور (تهران، مشهد، اصفهان، کرج، شیراز، تبریز، قم و اهواز) در آنها واقع شدهاند، از ، به ترتیب ۲۱/۵۹ و ۶۲/۶۱ درصد است. ۱۸ کلانشهرها و مادر شهرهای منطقهای، کانونهای راهبردیِ امنیت داخلی و ثبات اقتصادی ـ اجتماعی ایران محسوب میشوند؛ زیرا علاوه بر آنکه بخش عمدهای از جمعیت را در خود جایی دادهاند، بیشترین سهم را در تولید ناخالص داخلی و تولید ارزشافزوده در کشور دارند و نقش مهم و پیش برنده آنها در توسعه و پایداری امروز و آینده کشور حیاتی است. علاوه بر شهری شدن جامعه ایران، نکته مهم دیگری را که به لحاظ جغرافیایی حائز اهمیت است این است که اگرچه ایران کشور پهناوری است و از نظر وسعت در رده ۱۸ جهان قرار دارد، اما عرصه مناسب زیست آن عمدتاً محدود به دشتهای پایکوهی، دشتهای میانکوهی و جلگههاست. زیرا بخش اعظم وسعت کشور را کوهستانهای پرشیب، بیابانها و سطوح دریاهای شمال وجنوب کشور در بر میگیرند. به همین دلیل تراکم جمعیت در ۱۸ کلان شهر و مادر شهر منطقه ای کشور، ۱۹۴ برابر تراکم جمعیت در کل کشور است. تراکم نسبی جمعیت در شهرهای مذکور (بر اساس سرشماری ۱۳۹۵) در حدود ۶/۸۹۰۷ نفر در کیلومترمربع است. این در حالی است که بر اساس آمار همان سال، رقم تراکم جمعیتی در کل کشور، ۴۶ نفر در کیلومترمربع بوده است. تمرکز و تراکم شهرهای ایران در مناطق پایکوهی بدان معناست که فشار مضاعفی در گسترههای شهری و پیرا شهری بر منابع طبیعی وارد میشود که خود را در قالب مخاطرات طبیعی و انسانی نشان میدهد. با توجه به اینکه ایران در اقلیم اغلب خشک و نیمه خشکی قرار دارد، ترویج دانش و تبیین راهبرد ها و سیاستهای معطوف به شهرها و کلانشهرهای هوشمند پایدار میتواند نقش بنیادینی را در ثبات اجتماعی ـ اقتصادی و پایداری کشور ایفا کند. وقتی صحبت از تحقق راهبرد شهر هوشمند پایدار میشود، دو حیطه زمانی اکنون و آینده را در بر میگیرد. در حالیکه تحقق آن به نحو بارزی کیفیت زندگی و محیطهای شهری را در مقطع کنونی بهبود میبخشد، با استفاده پایدار از منابع و لحاظ کردن منافع نسلهای آینده، افق دید مدیران و برنامهریزان را به آیندههای دوردست میکشد. نگاهی مسئولانه نسبت به نسل حاضر و متعهدانه به نسلهای آینده. آنچنان که بر همگان آشکار است، آینده اگرچه ریشه در فرایندهای گذشته و حال دارد، اما روند زمانی معطوف به آینده قطعی و خطی نیست. بلکه روندی متأثر از پدیدهها، فرایندها، مناسبات نوظهور و عدم قطعیتهای زباد و گوناگونی است. علاوه بر تمرکز بر حل مسائل کنونی شهرها، برنامهریزان و متخصصان شهری باید در سایه مطالعه و نگاشت آینده، موجبات زندگی پایدار شهر و شهروندان آینده را فراهم کنند. در سایه تحلیل ساختارها، فرایندها و عدم قطعیتها معطوف به آینده آمادگی لازم برای گام نهادن مطمئن در دنیای پیش رو فراهم میشود. چنین امری نیازمند شناخت شهرهای اینده است که باید بر اساس آمارهای دقیق و درک بهتر از الگوها و روندهای تغییرات شهری صورت بگیرد. برای مقابله و آمادگی نسبت به مشکلات آتی و حل مسائل فعلی، مطالعات آینده شهری در سراسر جهان کلید خورده است. اگرچه آینده نوشته نشده است، اما میتوان با پژوهش در آن، آینده را ترسیم کرد. امروزه سرعت تغییرات شهری آن چنان سریع است که رسیدن به اهداف با روشهای سنتی کارایی خود را از دست داده است. بنابراین مطالعه ویژگیهای شهرهای آینده جهت پیشبینی وضعیت در افقهای مشخص ضروری است. شرایط جدید جهانی فرصتهای بیشماری برای جوامعی که برای دورنگری اهمیت قائلاند، ایجاد کرده است، اما برای جوامعی که از شناخت آینده بهرهای نبردهاند، این شرایط جدید حاوی تغییرات عمیق و درهم شکسته شدن فاجعه وار ساختار آنها است. سرعت و گستره فزاینده شهری شدن و فناوری اطلاعات و ارتباط و نیز تشدید افت پایداری محیطی و تخریب منابع طبیعی در کنار کاهش عدالت نسلی و بین نسلی ایجاب میکند که دانشگاهها و سایر مراکز علمی و پژوهشی تمرکز بیشتر بر مباحث مربوط به آینده داشته باشند.